اندیکاتور RSI (شاخص نسبی قدرت) یکی از محبوب ترین ابزارها در بین معامله گران است. بیایید نگاهی بیندازیم که واگرایی RSI چگونه کار می کند و مهمتر از آن ما چگونه می توانیم از آن برای بهبود نتایج معاملات خود استفاده کنیم.
اندیکاتور RSI (شاخص نسبی قدرت) یکی از محبوب ترین ابزارها در بین معامله گران است. بیایید نگاهی بیندازیم که واگرایی RSI چگونه کار می کند و مهمتر از آن ما چگونه می توانیم از آن برای بهبود نتایج معاملات خود استفاده کنیم.
RSI در واقع یک شاخص نوسان گر است که توسط Welles Wilder ساخته شده است. این ابزار میانگین سود و زیان را در دوره های مختلف اندازه گیری می کند. سپس این ارقام را بر روی یک پنجره جداگانه به صورت گراف خطی ترسیم می کند.
نقطه قوت این اندیکاتور قله ها و دره هاییست که میسازد. عموما قله ها و کف های قیمت با قله و کف های RSI هماهنگ هستند . ولی مواقعی پیش می آید شاهد عدم هماهنگی این نقاط در نمودار قیمت و نمودار RSI هستیم و به این عدم تطابق را واگرایی می گوییم.
ویژگی مهم دیگری که RSI دارد این است که در یک محدوده میانگین نوسان می کند ، اگر مقدار آن از این محدوده کرد و بیرون رود ، معامله گران اصطلاحا می گویند که آن جفت ارز یا سهام بیش از حد خریداری شده (اشباع خرید) یا بیش از حد فروخته شده (اشباع فروش). این معیار برای معامله گرانی که به دنبال وارونگی و برگشت قیمت برای معامله هستند ، مهم است.
واگرایی RSI در اصل اختلاف نظر بین نمودار قیمت و اندیکاتور نوسان کننده RSI است. واگرایی زمانی قابل توجه است که ارتفاع یا عمق قله ها و کف های موجود در نمودار قیمت با قله ها و کف های موجود در نوسان کننده متفاوت باشد.
به عنوان مثال ، نمودار قیمت دو قله پشت سر هم میسازد که دومی بلندتر از اولیست، شاخص RSI هم باید دو قله بسازد که دومی بلندتر از اولی باشد. ولی گاهی این اتفاق نمی افتد و قله اولی بلندتر از دومی تشکیل میشود. به این امر واگرایی اندیکاتور RSI می گوییم.
واگرایی معمولاً قبل از ریزش شدید یا افزایش شدید قیمت مشاهده می شود. این امر باعث می شود که از واگرایی به عنوان یک استراتژی مهم برای ورود به معامله استفاده کنند.
عکس زیر انواع واگرایی ها را نشان میدهد:
این استراتژی تلفیقی از دو ویژگی واگرایی RSI و اشباع خرید و فروش اندیکاتور RSI می باشد به علاوه استفاده از الگوهای پرایس اکشن و کندل شناسی برای اطمینان از بازگشت قیمت برای ورود به معامله.
برای استفاده از این استراتژی معامله گر باید دانش کافی از الگوهای کندل استیک و قیمت برخوردار باشد و باید به اندازه کافی واگرایی را تشخیص دهد. این مهارت شاید برای بسیاری از معامله گران تازه کار ، سخت به نظر برسد اما می توان با یکم تمرین آن را یادگرفت.
یک اندیکاتور معروف دیگر هم که اینجا استفاده خواهیم کرد ، اندیکاتور ZigZag هست. البته این اندیکاتور اصلی برای این استراتژی نیست ، بلکه بیشتر یک ابزار آموزشیست برای کمک به معامله گران در شناسایی سطوح های بالا و پایین قیمت. این نوسان های بالا و پایین قیمت (قله ها و دره ها) معمولاً باید با قله ها و دره های های موجود در پنجره RSI همزمان هستند.
پس از آن منتظر خواهیم بود تا اندیکاتور RSI به محدوده اشباع وارد شود، یعنی از سطوح 70 یا 30 فراتر رود. وقتی این اتفاق بیفتد ، به دنبال واگرایی می گردید که آن هم اتفاق افتاده یا نه. اگر نه منتظر می شویم که با کندل های آینده این اتفاق بیافتد. اگر اتفاق افتاد ، باید واگرایی RSI همراه باشد با کندل های بازگشتی (مثل پین بار ، انگالفینگ و …) یا الگوهای قیمتی (مثل دوقلو کف یا دوقلو سقف ، سر و دوشانه و…) وقتی این 3 اتفاق پشت سر هم افتاد وارد معامله میشویم.
این استراتژی است که بسیاری از معامله گران حرفه ای از آن استفاده می کنند. نکته اصلی آن استفاده زیاد و کسب تجربه در آن است ، هر چه چشمتان با الگوهای پرایس اکشن و کندل شناسی و واگرایی بیشتر آشنا شود ، بهتر از این روش سود میکنید.
نقطه خروج از معامله هم اختیاریست و بستگی به خودتان دارد. می توانید یک فاصله مشخص و ثابت را برای خودتان مشخص کنید. مثلا بگید تارگت هر معامله را 20 پیپ یا 50 میگذارم (البته بستگی به تایم فریمی دارد که در آن معامله می کنید، هرچه تایم فریم بالاتر ، فاصله ی تارگت هم بیشتر). یا اینکه به اصطلاح تریلینگ استاپ کنید ، یعنی هرچه معامله بیشتر در سود رفت ، شما هم با هر سویینگ استاپ لاس خودتان را جابه جا کنید.
درباره این سایت